یه روز یکنواخت دیگه!!!!!!!!!!!

فرشته ی هفت آسمان

هرچی دلم بخواد.....

یه روز یکنواخت دیگه!!!!!!!!!!!

سلام خوبید؟؟؟!!!!!!!!

منم هی بد نیستم.امروز حس درس خوندن نبود گفتم یه کوچولو بیام نت....این هفته خیلی سرم شلوغه و همش امتحان دارم.نزدیکای امتحانات ترم اولم هستیم.....

بذارید از مهرداد بگم.دیشب همینجور که داشتیم اس میدادیم بهش گفتم که دوسش دارم و از این حرفا اینا اون داشت میگفت که خیلی به من امید نداشته باش و من الانشم قاچاقی زنده هستم و نمیدونم چی داشت میگفت و شایدم میدونستم!!!!!!آخه مهرداد با دوستم تو نت چند سال پیش آشنا میشن و بعدش یه 1سالی هست که بهم اس میدیم.دوستم قبلا بهم گفته بود که مهرداد گفته که سرطان داره و نمیدونم تا چه حد پسرا رو میشناسین که همش دوس دارن خودشونو لوس کنن و همشون میگن ما مریضیم یا 1000 تا دروغ دیگه.ولی تو این یک سال که باهاش آشنا شدم شخصیتشو شناختم دوسش دارم چون مثل هیچ آدمی نیس...واقعا هیچ وقت یه دوست به این خوبی نداشتم.دیشب که اینارو میگفت خیلی داغون شدم"خودمم تعجب کردم.فکر نمیکردم تا این حد دوسش داشته باشم"ولی هی گفت چیزی نیست و منم سعی کردم آروم باشم....امیدوارم اصلا چیزی نباشه.

میخوام یه سوال بپرسم دیگه برم.به نظرتون اینکه من امسال که کنکور دارم با یه پسری مثل مهرداد که فقط در حد اس و هر از گاهی تلفنی در ارتباطم،تاثیری تو تحصیلم داره؟؟؟؟من و مهرداد حرفامون همش حول  چیزایییییییییییییی کاملا معمولی هست....لطفا نظرتونو بگید.



نظرات شما عزیزان:

فهيمه
ساعت16:20---28 آذر 1391
شب یلدا عزیز هندوونه
اگر چه ترش و لیزه هندوونه
بهایش را چو پرسیدم ز یارو
بگفتا هیس جیزه هندوونه
شب یلدا کنار یار بودی
به او دلبسته و بیمار بودی
شپش هایش گرفتی از سر شب
تو ِ نادان مگر بیکار بودی؟
شما را گر شب یلدا بلنده
مرا لیست طلبکارا بلنده
ولی هندونه ام در شام یلدا
سفیدیّش بود چون شیر گاوا
انارم ترش و گردوهام پوچه
وچشمان زنم افسوس لوچه
بود آجیل تلخ و سیب ها کال
وقطعاً می شود وارونه ام فال


فهيمه
ساعت20:43---27 آذر 1391
امروز رکورد درس خوندنو شکستم، ۵ ساعت!!!

شامل:

1ساعت با خودکار بازی کردم و نحوه ساختنشو هم یاد گرفتم

1ساعت هم به گل های فرش خیره شدم و به ظرافتش پی بردم

1ساعت با مورچه کنار کتاب درد و دل کردم

۲ساعت هم به جلد کتاب و عکس هاش نگاه کردم تا مفهومشو در یابم
ینی همچین آدمِ درس خونی هستم من!!!!!


مهدی
ساعت20:26---24 آذر 1391
سلام دوست عزیز وبلاگت عالیه مطالبه خوبی داری خوش حال می شوم اگه به وبلاگ من هم سری بزنی واگه دوست داشتی نظر هم بذاری اگه از وبلاگم خوشد اومد میتونیم با هم تبادل لینگ کنیم منتظر حضور گرمت هستم [گل]

ادرس وبلاگ
xn--mahde-zdho6d64dca89a.LoxBlog.Com


فهيمه
ساعت12:55---24 آذر 1391
رو یکی از دیوارای یکی از خیابونای شهر دیدم نوشته بود:
...آخه خواهر من..تو که بلد نیستی پارک دوبل بکنی...بهتر نیست مثل سابق که اتومبیل اختراع نشده بود بری سوار خری الاغی چیزی از این دست بشی؟؟..بهتر نیس خداییش؟؟
.
.
.
.
زیرش هم نوشته بود..
...البته من خواهر شما نیستم..ولی چنانچه شما قبول کنید خر یا الاغ و یابوی من بشید با کمال میل خودروی خودم رو میفروشم ...سوارتون میشم!!...چراکه نه!!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:,

] [ 19:20 ] [ فاطی ]

[ ]